"جنبش مستقل كارگری" پرچمی جدید
در مقابله با گرایش سوسیالیستی در درون طبقه كارگر!
جليل بهروزى
مدتی است كه طرفداران تشكلهای مستقل كارگری بخصوص در سطح خارج از كشور پرچمی را بلند كرده اند تحت عنوان جنبش مستقل كارگری كه گویا جدا از ذهنیت آنها موجودیت مستقل و قائم بذاتی داشته و حتی گویا پلاتفرم و اهداف سیاسی و طبقاتی نانوشته ای هم موجود است كه بنا به اقتضای زمان و شرایط میتوان بدانها در برخورد به دیگران و یا توجیه و توضیح حركتهایشان اتكا كرد و یا حتی به نقد و افشای غیر خودیها، آنهایی كه با تز تشكلهای مستقل كارگری موافق نیستند، پرداخت.
از آنجایی كه هیچ نوشته و سند پایه ایی در توضیح این به اصطلاح "جنبش" كه بعضا "نوپا" هم خوانده میشود وجود ندارد و از آنجایی كه طرفدارانش نه یك سازمان سیاسی و یا تشكل پایدار و سنت دار است، نمیتوان بطور همجانبه به بررسی و نقد آن نشست. ولی میتوان از تحركات تاكنونی، بیانیه ها و اطلاعیه های جریانات موسوم بدان كه ظاهرا در شكل دادن یك "ترند" جدید در بین نیروهای اپوزیسیون هستند به یك ارزیابی مشخص از اهداف و سیاستهای آنها دست یافت. بطور قطع قصد جنگ با موهومات و اشباح را ندارم از این رو امیدوارم علم كنندگان این "جنبش" روشنتر رو به جامعه خود را معرفی كنند.
سابقه مبارزه و نقد جریانات به اصطلاح "كارگری كارگری" و یا خط پنج در جنبش كارگری بطور گسترده و در شكل پلمیكهای مدون به سالهای پس از ۱۳۵۷ برمیگردد. جنبش كمونسیتی و جریان متحزب كمونيستی در درون طبقه كارگر جدال وسیعی را با این ترند چه در بین كارگران و چه در سطح تشكلهای "طرفدار كارگر" و سازمانهای چپ به پیش برد و در دوره هایی حتی توانست این جریان را ایزوله و بسیار بی تاثیر در جنبش كارگری بدل كند. بخصوص در شرایطی كه آزادیهای سیاسی نسبی در جامعه وجود داشت و یا در شرایطی كه حزبیت و كار حزبی الگوی قوی جهت سازمان یابی و هدایت مبارزات كارگری بود. امروز تا آنجایی كه به شرایط در ایران برمیگردد، بخاطر سركوب و كشتار وسیع و بدلیل تداوم اختناق هار در جامعه از یك طرف و عدم وجود یك حزب كمونیستی كارگری قدرتمند این جریانات یك بار دیگر به میدان آمده و ظاهرا جان تازه ای یافته اند.
بطور قطع بخشی از افراد و فعالین این "جنبش" با نیت سالم و با هدف حمایت از مبارزات كارگری در ایران برای تحقق خواسته خود و حتی مبارزه با رژیم ضد كارگر جمهوری اسلامی به این صف پیوسته اند. بخشی كه شاید در دوره هایی از زندگی سیاسی خود عضو یك سازمان چپ و كمونیست و یا خود یك عنصر پیشرو و مبارز در بین كارگران بوده اند. اما قضاوت از یك جریان و پرچم، قبل از آن كه به تركیب و افراد حاضر در آن و یا آنچه كه نمایندگان آن درباره اهداف و سیاستهایش میگویند تكیه كند باید به نقش و جایگاه واقعی آن و اهداف ابژكتیوی كه دنبال میشود، متكی باشد.
این واقعیت است كه جنبش طبقه كارگر بمثابه یك كلیت در درون خود با گرایشات متفاوتی روبرو است . گرایشاتی كه از سنت، تاریخ و رهبران مشخص برخوردار بوده و برنامه، اهداف و حتی اشكال سازمان یابی مشخصی را دنبال میكنند. گرایشاتی كه خود یك جنبش مشخصتری را در درون طبقه كارگر نمایندگی میكنند. در جنبش كارگری ایران ما با گرایش سندیكالیستی هرچند به شكل خیلی ضعیف آن در دوره هایی مواجهه بوده ایم. اما امروز بار دیگر تحركات جریاناتی متعلق به این گرایش و بعضا آناركوسندیكالیستی در عرصه جنبش كارگری در گشت و گذار است و یك نمود بارز آن هم عرض اندام كردن جریانات به اصطلاح كارگری كارگری كه رابطه نزدیكی هم از نظر افقش٬ سیاستها و هم از نظر سبك كار و نوع سازماندهی با جنبش سندیكالیسستی دارد، در خارج از ایران است. هر چند كه سنت جنبش سوسیالیستی و تحزب گرایی جریان بسیار قویی در بین طبقه كارگر ایران بوده است، اما سركوب مداوم و وحشیانه این جنبش توسط رژیمهای دیكتاتوری شاه و اسلامی همیشه این امكان را برای جنبشهای غیر سوسیالیستی فراهم كرده كه در دوره هایی به ظاهر صاحب نفوذ جلوه كنند. ولی هر زمان توازن قواى سیاسی به نفع طبقه و جامعه تغییر كرد ما با تحرك وسیع و قدرتمند گرایش سوسیالیستی و بالطبع حزبیت در بین طبقه كارگر روبرو بوده ایم و همین شرایط ویژه در جنبش كارگری است كه همیشه عامل فشاری برای جنبش سندیكالیستی و بطور مشخص جریانات به اصطلاح كارگری كارگری و عامل ستیزه جویی جریانات موسوم به جنبش و ترند با جنبش كمونیستی بوده است.
اما برگردیم به جریاناتی به اصطلاح كارگری كارگری كه ظاهرا در حال بلند كردن پرچم جدیدی تحت عنوان جنبش مستقل كارگری هستند.
قابل درك و بعضا قابل سمپاتی است اگر كارگران در ایران بحث تشكلهای توده ای مستقل را طرح كنند و به پای آن بروند. حال میخواهد این تشكل هر نامی به خود بگیرد. منظور كاملا روشن است. قصد، زدن تشكلهای غیر دولتی و ضدیت با تشكلهایی است كه در خدمت كارفرمایان، دولت و چماق سركوب مبارزات كارگران است. اما جریانی كه تحت پوشش حمایت از تشكلهایی مستقل كارگری مدام در بوق تئوری ضدیت با حزبیت و متشكل كردن كارگران در حزب كمونیستی آنها میدمد، مشخص است كه این جریان هدفی جز تبلیغ كرنش كارگران به شرایط موجود و مناسبات استثمارگرایانه سرمایه داری ندارد.
تاریخ جدالهای طبقاتی چند سده گذشته و تاریخ مبارزات طبقه كارگر ثابت میكند كه طبقه بدون حزب سیاسی نه تنها قادر به كسب قدرت سیاسی جهت یك انقلاب اجتماعی نيست بلكه از تحمیل اصلاحات اساسی به طبقه حاكمه و دولت جهت تامین یك شرایط انسانی عاجزاست. این اساس خط فاصله جنبش كمونیستی طبقه كارگر با این جریانات است. اینها قبل از این كه معضلشان استقلال تشكلهای توده ای طبقه كارگر از حكومت و كارفرمایان باشد، تلاشش مصروف فاصله ایجاد كردن بین كارگران و احزابی است كه نمایندگی طبقاتی و سیاسی كارگر و پیكان حمله این طبقه به دولت و طبقه حاكمه است.
با بلند كردن پرچم "جنبش مستقل كارگری" به نظر میرسد تلاش بخشی از جریانات حامی "تشكلهای مستقل كارگری" لوای دیگری را به خود گرفته است. ظاهرا پرچم داری جنبش مستقل كارگری میخواهد مكمل ضدیت تاریخی این جریانات با سازمان یابی حزبی كارگران و بخشی از نیروهای چپ و كمونیست منفرد باشد. اگر شعار تشكل مستقل كارگری در خود میتوانست به درجه ای توضیح دهنده تلاش بخشی از فعالین كارگری برای سازمان دادن تشكلهای مستقل از رژیم باشد، تبلیغ و بلند كردن پرچم "جنبش مستقل كارگری" چیزی جز تلاش آگاهانه جهت تفرقه در بین كارگران نیست. جنبشها یك پدیده ابژكتیو و عینی هستند. بسیج هر تعداد كارگر و فعال مدافع كارگر دور پرچمی كه هیچ زمینه اجتماعی و یا تاریخی نداشته و از هیچ برنامه و اهداف اجتماعی برخوردار نیست، ضدیت آشكار با سنت سوسیالیستی طبقه كارگر است. تبلیغ جریانی كه در دنیای واقع وجود خارجی نداشته، یعنی جنبش مستقل كارگری، تحمیل ذهنیت جریانی است كه نه رابطه ای با جنبش كارگری داشته و نه امر این طبقه امر واقعی آن میباشد. سئوال اساسی كه مقابل این جریانات باید قرار داد این است كه آیا "جنبش غیر مستقل كارگری" هم وجود دارد؟ یا این كه این جماعت آگاهانه مبلغ بی هویتی در بین كارگران و مخدوش كردن مرز جنبشهای واقعی در دورن طبقه كارگرند؟ ممكن است اینها درصدد اند كه خط فاصله خود را با جریانات اسلامی و سبزی كه تا بحال جز سركوب كارگران و یا منحرف كردن مبارزات آنان نقش دیگری نداشتند، بكشند. در این صورت اینها باید قبل از هر چیزی پذیرفته باشند كه شوراهای اسلامی، انجمنهای اسلامی در كارخانه ها و كل عوامل رژیم و جریانات به اصطلاح اصلاح طلب رژیم در كارخانجات و محیط كار بخشی از جنبش طبقه كارگر هستند.
واقعیت این است پرچمی كه توسط این جماعت تحت عنوان "جنبش مستقل كارگری" برپا شده است جدا از دنبال كردن اهداف دیرینه جریانات سندیكالیستی و اكونومیستی علیه جنبش كمونیستی كارگری و تحزب كارگری تحت یك لوای جدید، جز دامن زدن به سردرگمی و گیجی در بین بخشی از محافل و منفردین سیاسی در خارج از كشور هیچ مابه ازای سیاسی نخواهد داشت. *